- تازه ساز
- نو ساز نو ساخته نو ساختمان: بنایی تازه ساز خانه ای تازه ساز
معنی تازه ساز - جستجوی لغت در جدول جو
- تازه ساز
- نوساز، نوساخته شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مبتدی
جدید الانتشار
خیاط
چاره کننده، علاج کننده، خدای تعالی
کم تجربه
نو ماره (ماره سکه) پولی که بتازگی سکه زده باشند مسکوک جدید جدید الضرب، نو تازه
تازه گوی نو پرداز، خوش سخن نیکو گفتار، سخن تازه لام خوش و بدیع
تازه رای نو اندیش نو بوشا صاحب فکر نودارای اندیشه تازه و روشن
کسی که تازه کاری را یاد گرفته، کم تجربه
تضرع کننده زاری کننده: بره پیش مهراج باز آمدند بپوزش همه لابه ساز آمدند. (گرشا. لغ)، درخواست کننده، متملق چاپلوس، فریبنده مکار
چاره کننده، علاج کننده، خدای تعالی
چاره سازنده، چاره دان، چاره گر، چاره کننده، برای مثال نشاید شدن مرگ را چارهساز / در چاره بر کس نکردند باز (نظامی۶ - ۱۱۴۶) ، از صفات باری تعالی، علاج کننده
آنکه تار (آلت موسیقی) سازد سازنده تار
ویژگی آنکه تازه زاییده